کد خبر : ۲۲۰۱۷۷ تاریخ خبر: ۱۳۹۵/۰۱/۱۹ ساعت ۰۳:۵۳
امین ابرهام
بررسی عوامل موثر در ایجاد «امنیت اجتماعی» پایدار
با توجه به حوادث پیش آمده اخیر در دزفول که موجب کشته شدن فرزند یکی از پزشکان معروف و به فاصله چند روز از این جنایت، به گروگان گرفته شدن جوان دیگری در این شهر شد و هرچند با زحمات ارزنده نیروهای انتظامی و اطلاعاتی عامل حادثه اول در کمترین زمان ممکن دستگیر و گروگان نیز به سلامت آزاد شد، ولی این حوادث واکنش های مختلفی را از سوی مردم و برخی مسولان در پی داشت که بر آن شدیم در نوشتاری به موضوع مهم مفهوم “امنیت” پرداخته و به چگونگی مشارکت مردم درایجاد امنیت بپردازیم.
متاسفانه پس از بروز حوادثی از این دست برخی افراد کمتر مطلع که تحلیل درستی از مبحث امنیت و ارتباط آن با سایر مقولاتی مثل اقتصاد، فرهنگ، سیاست و … ندارند، انگشت اتهام را به سوی نیروی انتظامی و دستگاه قضایی نشان می روند و با انتشار مطالب احساسی در فضای جامعه و جوامع مجازی به نوعی زحمات شبانه روزی و ارزشمند پرسنل کم توقع نیروی انتظامی و خدمات سیستم قضایی را نشانه رفته و موجب برهم زدن آرامش روانی جامعه شده و بعضا با ساختن شایعات خیالی و دامن زدن به آنها موجب ایجاد رعب و وحشت بی مورد بین مردم می شوند، گو اینکه در ایجاد امنیت و بالعکس آن عوامل متعددی دخیل هستند و نیروهای انتظامی، امنیتی و سیستم قضایی به تنهایی نمی توانند امنیت پایدار را برقرار نمایند و در این مسیر علاوه بر نقش نهاد های ذکر شده، نقش خانواده ها، مردم، رسانه ها، علمای دینی و مراکز فرهنگی و آموزشی غیر قابل انکار است.
در این مطلب به پارامترهای ایجاد و بقای امنیت روانی و اجتماعی اشاره شده و سعی می شود نقش هر یک، مورد بررسی قرار گیرد.
بیتردید یکی از نیازهای حیاتی و اساسی انسان امنیت است، امنیت مقولهای اساسی در هر نظام اجتماعی است که کشورها اولویت اول خود را به برقراری آن در جامعه اختصاص میدهند. امنیت مفهومی عینی و بیرونی، و احساس امنیت مفهومی درونی و ذهنی میباشد البته به عقیده بسیاری از کارشناسان وجود “احساس امنیت” در یک جامعه مهمتر از وجود امنیت (عینی) است.
کلمه امنیت ریشه در واژه «امن» از زبان عربی دارد و به معنی در امان و آسایش بودن، مصونیت از خطر و ترس و آرامش خاطر می باشد و امنیت هم یعنی بی گزندی و بی آسیبی یا حالتی که در آن گزند و خطر و آسیب راه ندارد و آرامش در آن برقرار است.
امنیت معنی حراست از یک فرد، جامعه، ملت و یک کشور در برابر تهدیدهای داخلی و خارجی است و نقطه مقابل «تهدید» به شمار می رود و کارشناسان مسائل سیاسی و اجتماعی بر این باورند که هر کشوری که بتواند تهدیدهای بالقوه و بالفعل را از میان بردارد، به آسایش و امنیت رسیده است.
در یک تقسیم بندی کلی امنیت را به چندین بخش می توان تقسیم کرد: امنیت فردی، امنیت اجتماعی یا گروهی، امنیت فرهنگی، امنیت شغلی، امنیت ملی، امنیت قضایی، امنیت محیط زیست و…
در این مقوله سعی می شود به امنیت اجتماعی با رویکرد به قوانین و مقررات فعلی و وضعیت فعلی جامعه پرداخته شود که به طور قطع نمی تواند بی ارتباط با سایر فروع امنیت باشد.
در یک تعریف کلی امنیت اجتماعی عبارت است از فراغت همگانی از ترس، اضطراب و تهدید و مصون ماندن عقاید، جان، ناموس، مال ، شغل و آبروی افراد یک جامعه از هر نوع تهدید. ضمن این که بین امنیت و احساس امنیت تفاوت وجود دارد و هانگونه که پیش تر ذکر شد” احساس امنیت اجتماعی” ضروری تر از وجود خود امنیت است.
ممکن است امنیت وجود داشته باشد لیکن مردم احساس امنیت را به دلایلی نداشته باشند که خود باعث ایجاد اخلال در روند جامعه و به تبع آن ایجاد ناامنی روانی می گردد، البته امنیت اجتماعی هم بازوانی برای ایجاد و بقای خود دارد که سعی می شود نقش هر یک مورد بررسی قرار گیرد.
از اهم بازوان آموزشی و اجرایی برقراری امنیت اجتماعی می توان به قوه قضائیه، پلیس، مراکز آموزشی، رسانه ها، خانواده، تعالیم مذهبی و شخصیت های دینی و مردم اشاره کرد که در ذیل به آنها پرداخته شده است.
۱-نقش قوه قضائیه: در اصل ۱۵۶ قانون اساسی اشاره شده است که قوه قضائیه پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی است و ازجمله وظایفش رسیدگی به تخلفات اجتماعی حقوق عامه، نظارت بر اجرای قوانین و کشف جرم و مجازات مجرمین و در نهایت اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین است.
با توجه به وظایف فوق تربیت قضات توانا و ایجاد سازوکار لازم و تشکیل دادسراها و دادگاه ها و سرعت در رسیدگی به جرایم مخل امنیت اجتماعی سبب تسریع در ایجاد امنیت اجتماعی می شود. علاوه بر آن وظیفه مهم قوه قضائیه پیشگیری از وقوع جرم است.به طوری که هیچ فردی نمی تواند در ذهن خود قصد بر هم زدن نظم و امنیت را داشته باشد.
لازم به ذکر است که در قانون اساسی در ۳۰ مورد به بیان مسئله امنیت اجتماعی پرداخته شده است ازجمله آن ی توان به اصول ۲۲، ۲۳، ۲۵، ۲۹ و غیره اشاره کرد.
۲- نقش پلیس: بخش عمده ای از وظیفه پلیس، ایجاد امنیت اجتماعی و مبارزه با اخلالگران امنیت است. باتشکیل نیروی انتظامی در سال ۱۳۶۹ قانون نیروی انتظامی تصویب شد که در ماده ۴ آن و طی ۲۶ بند وظیفه پلیس بیان شده است که از جمله استقرار نظم و امنیت، مبارزه با هرگونه خرابکاری و اعمال مخل امنیت کشور، مقابله با اغتشاش، بی نظمی و فعالیت های غیرمجاز و پیشگیری از وقوع جرم، کشف جرایم، دستگیری متهمین و مجرمین و… است.
حضور به موقع پلیس در مواقع وقوع جرم و حضور محسوس یا نامحسوس آن در سطح جامعه و وجود پلیس مقتدر در مواقع وقوع جنایت یا آشفتگی اجتماعی باعث کنترل امنیت اجتماعی می گردد.
پلیس می تواند با حضور در اماکن عمومی ازتعرض و تعدی احتمالی جلوگیری کرده و جو عمومی جامعه را برای اخلالگران و تبهکاران ناامن نماید.
۳- مهدکودک ها، دبستان ها، مدارس و مراکز پیش دانشگاهی و دانشگاهی که نقش تعلیم و تربیت را بر عهده دارند نقش اساسی در جلوگیری از کج روی اجتماعی دارند.
اطلاع و آگاهی شاگردان و دانشجویان با مفاهیم ارزشی و ضدارزشی، قانونی و ضدقانونی و اطلاع از حقوق خود و رعایت حقوق دیگران می تواند در این زمینه مؤثر باشد. بدیهی است که توفیق نهادهای آموزشی منوط به برخی شرایط دیگر از جمله محیط و وضعیت اقتصادی و حتی جغرافیایی است.
۴- نقش رسانه ها: رسانه ها اعم از نوشتاری و دیداری امروز اطلاعات را به سرعت جابه جا می نمایند و نقش اساسی در ایجاد یا رفع بحران ها دارند بنابراین رسانه ها هم می توانند دارای نقش مثبت باشند هم منفی.
نقش مثبت رسانه ها در زمینه خبررسانی صحیح و آموزش درست، اطلاع رسانی و آگاهی دادن، سرگرمی و تفریحی و انتقال سریع و صحیح اطلاعات و اخبار است.
البته نقش رسانه ها می تواند منفی نیز باشد به طور مثال نمایش فیلم های خشونت آمیز توسط رسانه های دیداری و یا گزارش و اطلاع رسانی نادرست حوادث و دامن زدن به شایعات که بسترساز ناامنی و یا احساس ناامنی بیشتر می شوند.
۵- نقش خانواده: خانواده نقش اساسی و بنیادی در تربیت و پرورش افراد بر عهده دارد. آموزش صحیح به فرزندان درخصوص رعایت مقررات اجتماعی بخصوص به فرزندان پسر در خصوص رعایت حرمت خانم ها در جامعه و عدم ایجاد مزاحمت برای آنان می تواند زمینه ساز جامعه ای ایمن در آینده باشد.
آنچه در عمل مشاهده می شود از جمله اعتیاد، سرقت، تجاوز، قتل و ارتکاب سایر جرایم نشان دهنده عدم کارایی خانواده است که خود معلول متلاشی بودن خانواده و عدم تعهد زن و مرد در محیط خانواده است. در هر حال اگر به فرزندان در خانواده آموزش های لازم داده شود از ناهنجاری ها در جامعه کاسته می شود.
۶- نقش تعالیم مذهبی و شخصیت های دینی: بی تردید تمامی ادیان الهی در جهت تربیت و پرورش انسان ها و هدایت آنها به راه صحیح و درست و دور نمودن آنان از گمراهی هستند و در این زمینه دین مبین اسلام کامل ترین ادیان است.
بی شک اگر تعالیم مذهبی به افراد جامعه به درستی منتقل شود نقش کنترل درونی در امنیت اجتماعی را خواهد داشت.
یک فرد آشنا با تعالیم دینی به خود اجازه تعدی به ناموس یا مال یا جان دیگران را نمی دهد که نوعی خودکنترلی است از این رو دین و مذهب می تواند در موارد خاص و ضروری باعث آرامش معتقدان و دینداران گردد.
دین مبین اسلام غرایز را به صورت صحیح هدایت می کند و افراد را از گناه که نوعی کجروی اجتماعی است بازمی دارد و با توجه به موارد مذکور نقش شخصیت های مذهبی که عامل انتقال ارزش های دینی به افراد است مشخص می شود.
متصدیان امور دینی و فرهنگی باید با تمام وجود ارزش ها و هنجارهای صحیح که بر مبنای دین و اخلاق است را تشریح نمایند.البته نقش مهم امر به معروف و نهی از منکر را با رعایت موازین مصرح شده در شریعت و قانون را در این مبحث نمی توان نادیده گرفت.
۷- نقش مردم: جامعه متشکل از مردمی است که دور یکدیگر جمع شده اند تا به هدف واحدی برسند و در این راستا حقوق یکدیگر را رعایت نمایند.
با مراجعه به قوانین و مقررات کشورمان مشاهده می شود در برخی موارد دخالت مردم به صورت قانونی درآمده است بدین معنا که اگر فرد دخالت نکند و رفع مخاطره نکند، مجازات خواهد شد و در برخی موارد به صورت حق آمده است نه تکلیف. در سیستم «اعلام جرم عمومی» تمامی شهروندان مکلف هستند جرایم را به مراجع مربوطه اعلام نمایند با وجود اینکه نفع شخصی و فردی در آن ندارند لیکن برحسب اخلاق، وظیفه دینی و اصول اجتماعی می بایست این وظیفه را انجام دهند.
قانونگذار در ماده واحده مصوبه درخصوص رفع مخاطرات جانی از افراد در معرض خطر همه افراد را مکلف به رفع مخاطره نموده و در صورت عدم اقدام برای آن مجازات تعیین نموده است و در مواقعی به افراد این حق را داده است که در مقام دفاع از نفس، مال، جان، ناموس و آبرو با رعایت شرایطی اقدام به دفاع نمایند.
بدیهی است که اطلاع رسانی حکومت به مردم و بیان وظایف مردم در این زمینه در مشارکت آنها در امنیت اجتماعی مؤثر است. همچنین باید توجه داشت که مردم می توانند به صورت منفی در ناامنی نقش داشته باشند و آن زمانی است که آگاهی و اطلاع از مسائل فرهنگی اجتماعی نداشته باشند و مقررات و قوانین را ندانسته یا مغرضانه در جهت اهداف شخصی خود به کار گیرند که در این صورت خود مردم زمینه ساز اقدامات ضداجتماعی هستند که این امر در جوامع سنتی و حتی مدرن که مبتنی بر اصول اخلاقی و انسانی می باشند کمتر دیده می شود.
امین ابرهام